فیلم ق.و.ی س.ی.ا.ه را دوست دارم. نه برای انتهای تکان دهنده اش، برای اینکه نینای
توی فیلم را خوب می فهمم.

نینا قصه ی یک آدم ایده آل گرای افراطی است. آدمی که می خواهد عالی باشد اما با
وسواسی که برای انجام کارهایش دارد، همیشه یک آدم متوسط باقی مانده.

"توما:تمام این سال ها هر بار که می رقصی، می بینم که خیلی حساسی که تمام حرکاتت
رو درست انجام بدی. ولی هرگز ندیدم که خودت رو توی ر. ق. ص رها کنی. اون همه نظم و
انظباط برای چی؟
نینا: فقط می خوام عالی باشم.
توما: عالی بودن فقط به خاطر کنترل حرکات نیست. به خاطر رها کردن هم هست."

کمال گرایی نینا راه را بر موفقیتش بسته. بر تمام چیزهایی که می توانسته به دست بیاورد
و نیاورده. نینا بیست و هشت ساله است. سال ها با.لرین بوده اما نقشی را که شایسته اش
باشد به دست نیاورده. کمی که می گذرد می فهمیم ریشه ی این کمال گرایی مخرب در
ترس است. نینا از اشتباه کردن می ترسد. تمام زندگی نینا تلاش برای خوب بودن، بوده.
همیشه می خواسته دختر خوبی برای مادرش ،شاگرد خوبی برای استادش، و انسان بی عیب
و نقصی در برابر دیگران باشد. این تلاش طاقت فرسا از او دختری ضعیف و هراسان ساخته که به
توانایی هایش باور ندارد.

" توما: تو می تونستی تماشایی باشی ولی یه ترسویی "

نینا برخلاف ترس ها و تردید هایش مناسب ترین گزینه برای اجرای نقش ق.وی م.لکه است. او
به دو موجود کاملا متفاوت تبدیل شده. نینای ترسانی که می خواهد خوب باشد و نینای سیاه
و خبیثی که از این همه سخت گیری به تنگ آمده و دیگر نه می تواند نه می خواهد که خوب
باشد. من برخلاف چیزهایی که  بعضی ها درباره ی پایان فیلم می گویند. فکر نمی کنم نینا در
انتها از یک دختر خوب به دختر ب.د تبدیل می شود. آدمی مجموعه ای از خیر و شر است، وقتی
او نینای بزدل را از بین می برد، خودش هم می میرد. چرا که زندگی خودش وابسته به آن دو
موجودی است که کاملا رو در روی هم قرار گرفته اند. این سیاهی نیست که نینا را از بین می برد.
جدا شدن کامل خوبی و بدی در وجودش از همدیگر است.

دو چیز را در نینا خوب می فهمم. یکی آنکه من هم سالها مذبوحانه تلاش می کردم دختر خوبی
باشم و دیگری کمال گرایی آزار دهنده ای است که با تمام تلاشم برای غلبه کردن بر آن، هنوز
هم ازش زجر می کشم.

پی نوشت: راستش من با تمام خرس گنده گی ام ، فیلم هایی را که از درجه R اند نمی بینم.
ق.و.ی سیاه اما فرق داشت،نمی دانم چه فرقی داشت که دیدمش. معمولا هم موافق این حرف
نیستم که دیدن یک فیلم به درجه ی R بودنش می ارزد و باید حتما دیدش و چه و چه و چه
ولی این بار لااقل برای من دیدنش به درجه اش می ارزید... خیلی هم!

پی نوشت۲: آفای فواد من کامنت هایتان را دوست دارم.
از اینکه برای تک تک پست هایم وقت می گذارید خیلی خوشحالم.