دیگر دوره ی این حرف ها گذشته. دوره ی " مبادا حرفی بزنم که با احساس کسی بازی کنم، 
چیزی بگویم که به کسی لطمه ای بزنم. " این روزها آدم ها مقاوم تر و ضد ضربه تر از آنند، که
لازم باشد نگران آسیب پذیریشان بود.
نیازی به نگرانی من نیست. آن دختر راست می گفت. گاهی گفتنِ:" دوستت دارم" برای ادامه ی
یک رابطه لازم است.

می توانم توی چشم های کسی نگاه کنم و با خلوص نیتی ساختگی بگویم که: دوستش دارم.
می توانم بگویم و بدانم که این" دوستت دارم" گفتنِ الکی نه برای کسی وابستگی می آورد، نه
دلبستگی. می توانم وقتی دروغ های شاخدار می شنوم: "که من تمام زندگی اش شده ام، که
دارد از دوست داشتنم  می میرد، که.... " به جای بحث برای اثبات نا به جا بودن حرف هایش،
جواب دروغ هایش را با دروغ بدهم. می توانم دلش را خوش کنم، که دوستش دارم. اوضاع همان
طوریست که او می خواهد. بعد وقتی به خیال خودش دارد می رود که رهایم کند. با خونسرد ترین
چهره ی دنیا نگاهش کنم و بگویم:"داری میری؟ به سلامت . اون درو هم پشت سرت ببند."